کتاب ذهن ذن ذهن آغازگر یکی از کتاب های نفیس و ارزشمند هست که می شه گفت به نوعی ساختار روحی و رفتاری انسان رو شکل می ده و نوع نگاه و تفکر افراد رو به زندگی عوض می کنه که پاکسازی ذهنی به شمار می ره. دقیقاً همان حمایت قدیمی که چشمها را باید شست، جوری دیگر باید دید است.
بنابراین در این صفحه از دانلود خلاصه کتاب وبسایت آکادمی کلید موفقیت به بیان نکات کلیدی و حائز اهمیت و ارزشمند برای شما خوانندگان و همراهان همیشگی، خواهیم پرداخت.
نکته های کلیدی کتاب ذهن ذن، ذهن آغازگر
۱- اگر بخواهی مردم را کنترل کنی، بهترین راه این است که ترغیبشان کنی شرور باشن؛ آنگاه به شکلی گسترده کنترل خواهند شد.
۲- هدف راستین ذن این است که چیزها را همانطور که هستن ببینیم، آنها را همانطور که هستن مشاهده کنیم و بگذاریم همه چیز همانور که می گذرد بگذرد. این یعنی تحت کنترل گرفتن همه چیز به وسیع ترین معنای آن.
مُرشد دوگن گفته: زمان از حال به گذشته می رود.
۳- اگر چیزی وارد ذهنت شد بگذار وارد شود و بگذار بیرون برود – جلوی فکرت را نگیر. وقتی می خواهی جلوی فکرت را بگیری بدان معناست که از آن ناراحتی؛ خودت در ذهنت موج ایجاد می کنی – اگر ذهنت را بحال خودش بگذاری همانطور که هست آرام خواهد شد.
علف های هرز ذهن از زبان کتاب ذهن ذن، ذهن آغازگر
متوقف کردن ذهن به معنی متوقف کردن فعالیتهای ذهن نیست. منظور این است که ذهنت در کل بدنت نفوذ می کند و پخش می شود. آنهایی که بسیار زیردست اند پس از رسیدن به مرحله ای مشخص با مشکل جدی مواجه می شوند – این در مورد هندوذن نیز دق می کند همینطور در زندگی.
۴- هدف باید ادامه دادن باشد – وقتی کاری انجام می دهی هدفت فقط باید انجام دادن آن باشد.
ذهنت تاب نفس توست.
۵- آرامش ذهن به این معنی نیست که دست از فعالیت بکشی. آرامش واقعی را باید در خودِ فعالیت پیدا کرد. می گوئیم: آرامش در عدم فعالیت آسان است و آرامش در فعالیت دشوار، ولی آرامش در فعالیت آرامشِ راستین است.
۶- آشپزی صرفاً آماده کردن غذا برای خودت یا کسی دیگر نیست، بلکه خلوص تو را بیان می کند؛ پس وقتی آشپزی می کنی باید خودت را با کارت در آشپزخانه بیان کنی.
۷- هر کاری که می کنی باید بیانی از همان فعالیت عمیق باشد.
۸- ذن هیجانی زدگی نیست، تمرکز بر روال معموول روزانه مان است.
۹- تلاش درست یعنی رهائی از چیزهای اضافی.
۱۰- مهم ترین چیز در تمرین، تلاش درست یا کامل است. تلاش درست در جهت درست ضروری است. اگر تلاشت در جهت نادرستی باشد به ویژه وقتی از آن آگاه نباشی، این تلاش گمراه کننده خواهد بود. تلاش ما در تمرینمان باید از دستاورد به سوی عدم دستاورد باشد.
۱۱- اگر تمرینت خوب باشد، بی آنکه آگاه باشی به تمرینت مغرور خواهی شد. (این غرور اضافی) و ما باید از چیزی که اضافی است خلاص شویم.
۱۲- غرور اضافی است – تلاش درست یعنی رهائی از چیزهای اضافی
۱۳- فکری که ردی بجا گذارد از ذهنی بر می آید که وابسته و مغشوش است.
۱۴- بخشش نچسبیدن است، یعنی همین که به چیزی نچسبیده باشی بخشش کرده ای.
۱۵- وقتی چیزی ببخشی حالت خوب می شود، چون در آن لحظه با چیزی که می بخشی یکی می شوی. بهمین دلیل است که بخشیدن از گرفتن حس بهتری دارد. برای همین است که ما در این دنیا مشکلات فراوان داریم، وقتی خالق اصلی خود را از یاد می بریم مانند کودکانی می شویم که وقتی والدین خود را از دست می دهند نمی دانند چه کنند.
بخشیدن یا خلق چیزی برای خودمان
۱۶- تا وقتی به تمرینت ادامه دهی کاملاً در امانی، ولی اگر ادامه دادن مشکل شوود باید راهی برای ترغیب خودت پیدا کنی و اگر نخواهی انجامش دهی، این علامت هشدار است. وقی تمرینت حریصانه باشد از آن دلسرد می شود و زمانی از تمرینت خسته می شوی که آرمانگرایانه باشد.
۱۷- اگر فعالیتت را بکاری محدود کنی که همین الان، در همین لحظه می توانی انجامش دهی، آنگاه می توانی سرشت راستین خود را که همان سرشت بودای جهان است بطور کامل ابراز کنی
۱۸- تمرکز بر فعالیتی که در همان لحظه می کنی: وقتی تعظیم می کنی فقط باید تعظیم کنی، وقتی می نشینی فقط باید بنشینی، وقتی غذا می خوری فقط باید غذا بخوری، اگر چنین کنی سرشت جهانی پدیدار می شود. این راز تمرینی هست که هر جا بروی رئیس خودت هستی.
۱۹- ما نمی توانیم بدون هیچ تعلیمی خودمان را بررسی کنیم، برای آنکه بدانی آب چیست به دانش نیاز داری. دانشمند هم به یک آزمایشگاه نیاز دارد. وقتی از معلم چیزی نشنوی و فقط نشسته باشی، به این می گویند یادگیری بدون تعلیم. ولی گاهی این کافی نیست، پس ناچاریم به سخنرانی گوش کنیم و به بحث بپردازیم.
۲۰- وقتی سست و ناامید می شویم به دارو نیاز پیدا می کنیم، وقتی روحیه خوبی داریم به هیچ داروئی نیاز نداریم. نباید دارو را با غذا اشتباه بگیری، دارو گاهی لازم است، ولی نباید به غذای ما تبدیل شود.
۲۱- تو وقتی خودت شوی ذهن هم ذن می شود. وقتی خودت هستی چیزها را همانطور که هستند می بینی و با محیط پیرامونت یکی می شوی. اگر خودت دچار توهم باشی آنگاه محیط پیرامونت نیز توهمی گنگ و مه آلود خواهد بود. وقتی در میانه توهم باشی توهم را پایانی نیست. تو یکی پس از دیگری دچار ایده های متوهمانه می شوی.
روحیه خودت را تقویت کن، یعنی دنبال چیزی بیرون از خودت نباش.
۲۲- نباید وابسته چیز خاصی باشیم. اگر می خواهی چیزی را تمام و کمال درک کنی، باید خودت را از یاد ببری. باید آن را مانند برق آذرخش در تاریکی مطلق آسمان بپذیری.
۲۳- بهترین روش فقط تمرین کردن بدون گفتن چیزی است؛ وقتی در مورد وجه منفی حرف می زنیم وجه مثبت از قلم می افتد؛ و هرگاه درباره وجه مثبت سخن بگوئیم وجه منفی نادیده گرفته می شود.
۲۴- زندگی و مرگ ما یک چیزند. هرگاه این حقیقت را دریابیم دیگر نه هراسی از مرگ خواهیم داشت و نه مشکلی واقعی از زندگی. وقتی به تفسیر کهنه و نادرستی از زندگی نچسبی، زندگی روزمره ات جان تازه ای می گیرد.
۲۵- بدون پذیرش این حقیقت که همه چیز در تغییر است نمی توانیم به آرامشی تمام و کمال دست پیدا کنیم. این حقیقت دارد ولی شوربختانه پذیرش آن برای ما دشوار است. ما چون حقیقت ناپایندگی را نمی پذیریم رنج می بریم. پس علت رنج ما نپذیرفتن این حقیقت است.
بنابراین این دو درس “علت رنج” و “همه چیز در تغییر است”، دو روی یک سکه اند اما به لحاظ ذهنی علت رنج ناپایندگی است.
۲۶- ما باید وجود کامل را از طریق وجود ناق پیدا کنیم. باید حقیقت را در همین جهان و از راه مشکلاتمان، از راه رنجهایمان کشف کنیم. لذت از مشقت جدا نیست، خوب از بد جدا نیست، خوب بد است، بد خوب است، آنها دو روی سکه اند.
۲۷- وقتی کاری انجام می دهی، اگر ذهنت را با اطمینان روی آن فعالیت نگه داری، کیفیت حالت ذهنی تو خودِ آن فعالیت خواهد بود. وقتی روی کیفیت هستی ات متمرکز باشی آماده فعالیتی.
در فعالیت ما هماهنگی وجود دارد، و جائی که هماهنگی باشد آرامش وجود دارد.
۲۸- وقتی کاری انجام می دهی، اگر ذهنت را با اطمینان روی آن فعالیت نگه داری، کیفیت حالت ذهن تو خودِ آن فعالیت خواهد بود.
۲۹- در زندگی روزانه نود و نه درد از اندیشه های ما خودمحورانه است. من چرا رنج می برم؟ من چرا دچار مشکلم؟
۳۰- در تلاش دائمی برای عملی کردن آرمانت، مجالی برای آرامش نخواهی داشت. ولی اگر همیشه آماده باشی هر آنچه را مبینی به عنوان چیزی بپذیری که از هیچ ظاهر می شود، همچنین اگر بدانی علتی وجود دارد که چرا وجودی پدیداری با این یا آن ششکل و یک نمایان می شود، آنگاه در آن لحظه آرامشی تمام و کمال خواهی داشت.
۳۱- وقتی سردرد داری دلیلی برای سردرد تو وجود دارد. اگر بدانی که چرا سرت درد می کند حالت بهتر می شود. ولی اگر ندانی چرا؟ ممکن است بگوئی آه سردرد وحشتناکی دارم، شاید بخاطر تمرین بدم باشد.
در فعالیت باید آرامش داشت و در آرامش، فعالیت – در شادی دشواری هست و در دشواری، شادی.
۳۲- بدون شناخت منشأ چیزها نمی توانیم نتیجه تلاش زندگی خود را درک کنیم. تلاش ما باید معنائی داشته باشد، اگر معنای تلاشمان را کشف کنیم، منبع اصلی تلاشمان را کشف خواهیم کرد؛ پیش از آنکه منشأ تلاش خود را بشناسیم نباید غصه نتیجه آن را بخوریم. اگر منشأ خالص و شفاف نباشد تلاش ما خالص نخواهد بود و نتیجه اش ما را راضی نخواهد کرد.
۳۳- وقتی به سرشت اصیل خود رجوع کنیم و تلاش ما یکسره بر این مبنا باشد، لحظه به لحظه، روز به روز، سال به سال نتیجه تلاش خود را درک خواهیم کرد.
۳۴- کسانی که فقط به نتیجه تلاش خود می چسبند مجالی برای درک آن نخواهند داشت، چون نتیجه هرگز به بار نمی آید ولی اگر تلاشت لحظه به لحظه از منشاء پاکش ناشی شود هر آنچه انجام دهی نیکو خواهد بود و تو را راضی خواهد کرد.
۳۵- به واقع خوب و بد مسئله نیست. مسئله این است که آیا خودت را آرام می کنی یا نه؟ آیا به آن می چسبی یا نه؟
۳۶- بهترین راه برای آرامش کامل از یاد بردن همه چیز است. آنگاه ذهنت آرام و به اندازه کافی گسترده و شفاف می شود تا چیزها را همانطور که هستند بی هیچ تلاشی احساس کنی.
باور خود را باید تقویت کرد.
۳۷- سعی نکن ذهنت را متوقف کنی، بلکه همه چیز را همانطور که هست به حال خودش بگذار، آنگاه چیزها به مدت طولانی در ذهنت نخواهد ماند – سرانجام ذهنت مدتها شفاف و خالی خواهد ماند.
۳۸- برای آنکه از نیروی ذهنی فکر کردن فراتر روی باید به خلاء ذهنت باوری راسخ داشته باشی.
۳۹- اگر به راستی چیزها را همانطور که هستند ببینی، آنگاه چیزها را همانطور که باید باشند خواهی دید.
۴۰- آنچع می بینیم یا آنچه می شنویم صرفاً بخش یا تصور محدودی است از آنچه هستیم.
۴۱- ذهن راستینت همواره با هر آنچه می بینی همراه است.
۴۲- خرد همان آمادگی ذهن است.
۴۳- نباید دانش را انبار کنیم، باید از دانش خود رها باشیم.
برای دیدن ماهی باید آب را نظاره کرد.